یک کلمه خرید فیلم سینمایی هاوایی

از بازیگرانی که در این فیلم عاشقانه و خانوادگی به ایفای نقش پرداختهاند میتوان الناز شاکردوست، وحید رهبانی، پژمان جمشیدی، مسعود کرامتی، سحر دولتشاهی و صابر ابر را نام برد. آرتور به یک اختلال عصبی ناخویشتنداری عاطفی دچار است و در مواقعی که کنترل خود را از دست میدهد، به طرز هیستری میخندد. قهرمان (انگلیسی: Champion) یک فیلم نوآر ورزشی ۹۹ دقیقهای به کارگردانی مارک رابسون و با بازی کرک داگلاس و مریلین مکسول محصول سال ۱۹۴۹ کشور ایالات متحده است. یا سافرِجت (انگلیسی: Suffragette فیلمی درام به کارگردانی سارا گورون است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. پلاک فیلمی به کارگردانی ابراهیم قاضی زاده و نویسندگی مجتبی متوالی ساختهٔ سال ۱۳۶۴ است. همزمان با حرکت، قاضی منصوری خندید و گفت حالا مصاحبه می خواستی انجام بدهی؟ آدامسون و جنسون هر دو تصمیم گرفتند بر روی فیلم به نصف کار کنند، بنابراین دستاندرکاران حداقل میتوانستند بدانند با چه کسی در مورد سوالات خاص درباره دنبالههای فیلم صحبت کنند؛ آدامسون گفت: «ما هر دو در پایان کار زیادی انجام دادیم. این دومین جایزهٔ اسکار سینمای ایران و اصغر فرهادی است و فرهادی توانست نام خود را در کنار اینگمار برگمن و فدریکو فلینی و کارلوس سائورا به عنوان چهارمین کسی که موفق شده دو بار این جایزه را ببرد ثبت کند.

آرتور به عنوان دلقک در مهمانیهای مختلف ظاهر شده و خرج خود را اینگونه درمیآورد. وایولت با تشویق آلیس هیوتون، ارایه اعتراض به عنوان نماینده کارگر خشکشویی به پارلمان در لندن جهت تصویب قانون حق رای را قبول میکند اما با ضرب و شتم همسرش مواجه شده و بعلت عدم توانایی درارایه به پارلمان از مود واتز درخواست میکند به جای او ارایه دهد و این شروع ورود ناخواسته مود به این گروه است. با اعلام نتیجه عدم قبول حق رای در حضور اجتماع زنان و حمله پلیس به آنها مود دستگیر شده و پس از یک هفته آزاد میشود و به سانی شوهرش قول میدهد که تکرار نشود و از سافرجت (گروه حق رای) دوری کند اما پس از آن و با تشویق همکارش به اجتماع سخنرانی سردسته اعتراضات املین پنکهرست میرود و دوباره دستگیر میشود و در زندان با امیلی دیوایسون آشنا میشود. این درام تاریخی در مورد مبارزهٔ زنان بریتانیا برای کسب حق رای در دههٔ بیست. داستان در مورد مشکلات یک کارگردان سینماست که باید با دو بازیگر بیاستعداد فیلمی را بسازد که در آن نیاز به آموزشهای پلیسی هم وجود دارد. آرتور با همسایه خود، سوفی داموند که یک بیوه است در ارتباط بوده و او را به برنامهٔ استندآپ خود در یک کلوپ شبانه دعوت میکند.

وقتی رندال به دروغ به مدیرشان میگوید که اسلحه متعلق به آرتور است، آرتور اخراج میشود. آرتور بهطور مخفیانه وارد یک مراسم خصوصی سینمایی میشود و با توماس روبرو میشود، اما توماس به او میگوید که پنی دچار توهم شدهاست و مادر بیولوژیکی او نیست. در تیمارستان آرکهام، آرتور به جوکی که خودش تعریف میکند میخندد و به روانپزشک خود میگوید که او این جوک را درک نمیکند. روز بعد، آرتور که اکنون کاملاً دیوانه شدهاست، پنی را در بیمارستان میکشد. آرتور رندال را به خاطر انتقام میکشد اما گری را بهخاطر رفتار خوب با او درگذشته میبخشد. شور و شوق موری نسبت به آرتور به سرعت تغییر میکند و درحالیکه او را تهدید میکند که به پلیس زنگ میزند، آرتور در برنامه زنده به سر او شلیک میکند. او دو نفر را در دفاع از خود شلیک میکند و نفر سوم را حین تلاش برای فرار به قتل میرساند. الکس در واکنش به او، به فروشگاه محصولات موسیقی میرود و در آنجا دو دختر را میبیند و با خود برای خوشگذرانی میبَرَد. جالب است بدانید اگرچه هزینه نهایی فیلم برای تهیهکنندگان به علت فیلمبرداری در لوکیشنهای دور افتاده و نامتعارف مبلغ گزافی بوده اما فیلم در همان سال اول اکران خود توانست بیش از دو برابر هزینه، درآمد کسب کند.

قبل از پخش زنده برنامه، آرتور از موری میخواهد تا او را در برنامه جوکر معرفی کند. سوفی در برنامه استندآپ آرتور شرکت میکند ولی اجرای او خیلی خوب پیش نمیرود. این فیلم در بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر شرکت کرده بود. به رنگ ارغوان ابراهیم حاتمیکیا به دلیل شکایت وزارت اطلاعات، در برنامه جشنواره فجر سال ۱۳۸۳ خارج شد∗، و پس از ۵ سال توقیف در جشنواره فجر سال ۱۳۸۸ شرکت کرد و پس از آن به اکران عمومی درآمد. سال ۱۹۸۱، مردی بهنام آرتور فلک به همراه مادر خود پنی در شهر گاتهام زندگی میکند. گاتهام با جرم و جنایتهای سازمانیافته مواجه شده و فقر و بیکاری مردم شهر از جمله آرتور را آزار میدهد. جوانان اعتقاد خود را درمورد چگونگی کشتن و خوردن حیوانات توسط مردم گذشته ابراز میکنند. بعد از اینکه آرتور مورد حمله و ضرب و شتم اوباش قرار میگیرد، رندال، همکار آرتور، برای دفاع از خود به او یک اسلحه میدهد.

در اینجا بیشتر به بررسی وب سایت فیلم سینمایی طعم گیلاس.